| |
جريان زندگى من |
May 31, 2002
● آقا فهميدم چه جوريه كه اين آفتاب عالم تاب اينقدر با حال و زياد مي نويسه،فقط كافيه يه شب تا ساعت سه بيدار باشين اصلا اون موقع از سر انگشتا نتون جمله و كلمه هست كه ميريزه بيرون.(امتحانش خيلي سخت نيست)
□ نوشته شده در ساعت 1:20 PM توسط باربد
●
امروز داشتم به كارنامه كلاس چهارمم نگاه ميكردم(من كلاس چهارمم رو در آمريكا درس خوندم) به يه نكته برخورد كردم كه حالا ميگم. همش ما ميگيم چرا جهان اولي ها از ما جلوتر هستن و ما با وجود منابع پربارتر همينطور در خم كوچه اول مونديم،به اين چندتا فاكتور كه جزو كارنامه من در كلاس چهارم هست نگاه كنيد(هر كدوم از اينها نمره جداگانه داشته):احترام به حقوق ديگران ـ قبول مسئوليت ـ تمرين خويشتن داري ـ همكاري ـ انجام كار مستقل ـ استفاده صحيح از زمان. خب نگاه كنيد اونا از چه زماني سعي ميكنن شخصيت اجتماعي بچه رو شكل بدن و ما تا چه زماني بايد به همسايه خواهش و تمنا بكنيم كه آقا لطفا ساعت يك شب حداقل بيا پائين خودت در رو باز كن نه اينكه با بوق به خانم بفهموني كه من اومدم تا بياد در رو باز كنه. □ نوشته شده در ساعت 1:18 PM توسط باربد
● آقا جو مامان و بابا رو گرفته و مي خوان واسمون زن بگيرن هر چي ميگم بابا كي آخه زنشو ميده به من تو گوششون نميره(ولي جدا كاشكي شرايطش جور بود)
□ نوشته شده در ساعت 1:14 PM توسط باربد
● خب اينم از علي آقا، علي كيه؟ ها علي يكي از بهترين دوستاي دوران بچگي و همسايه ماست.البته مدت زيادي هست كه ديگه ما روي حساب همون خاطرات وبه حساب همسايگي با هم سلام وعليك داريم ولي به هرحال به نظر من انسان با خاطراتش زنده هست(به نظر من بدترين بيماري فراموشي هست چون انسان ديگه نميدونه چيه و به چه خاطر هست)بگذريم بعله ديشب مراسم نامزدي علي آقا بود و منم تا اونجا كه ميتونستم تلافي چند ماه مهموني نرفتن رو در آوردم.به هر حال اميد وارم خوشبخت بشن.
........................................................................................□ نوشته شده در ساعت 1:13 PM توسط باربد May 28, 2002
● يه تبليغ جالب ديگه:اتصال به شبكه جهاني اينترنت با سرعت بالا و به صورت مستقيم.(اين تبليغ يه كافي نت هست)
□ نوشته شده در ساعت 3:20 AM توسط باربد
● آقا به خدا آدم شاخ در مياره به اين تبليغ كه در مركز فروش كامپيوتر و نرم افزار شيراز(پاساژ ملاصدرا) ديدم توجه كنيد:
........................................................................................هك ياهو در كمتر از 10 ثانيه. بدون نياز به IP قرباني. نمايش تماس هاي قرباني. ......... بابا به خدا هيچ جاي دنيا فكر نكنم به اين صورت بشه تبليغ كرد. □ نوشته شده در ساعت 3:19 AM توسط باربد May 22, 2002
● سفرنامه
........................................................................................روز اول: ساعت 6 روز چهارشنبه مطابق با 25 ارديبهشت بود كه به همراه تني چند از دوستان شفيق عهد عتيق با يك عدد اتوبوس از نوع ولوو از اين شركت بسوي تهران حركت كرديم. در طول سفر آقاي راننده واسمون فيلم آواز قو رو نشون داد كه هنوز كه هنوزه وقتي يادم به فيلم مي افته حالم دگرگون ميشه.به هر حال هنوز ساعتي به تهران مانده بود كه زنگ تلفن يكي از همراهان به صدا در آمد و الساعه به يك گردش برون شهري دعوت شديم.به همراه تني چند از دانشجويان معماري دانشگاه تهران با يك عدد ميني بوس به سمت دشت لار حركت كرديم.دربدو ورودمان به تهران با جناب مستطاب وحيد خان لواساني تماس گرفته و مراتب ارادتمان را خدمت ايشان عرض نموديم.بعد از يكي دو ساعت به ورودي درياچه لار رسيديم كه نگهبان محترم آنجا به علت نداشتن اجازه نامه از ورودمان جلوگيري كردنندي.به همين علت ما هم با دوستان بر روي يكي از همان تپه هاي اطراف به امر گردشگري پرداختيم.و البته فهميديم چرا دماوند را نمادي از استواري و سرافرازي لقب داده اند.ضمنا كفش هايمان هم از يك امتحان طاقت فرساي مبارزه با سنگ و خار رو سفيد بيرون آمدند.بعد از گردش عزم برگشت به تهران نموده و البته در راه يك عدد هندوانه به همراه دوغ آبعلي ميل نموديم.ضمنا يك عدد هندوانه نيز زياد آمد كه آنرا در پارك لاله به همرا سه تن از دوستان در وسط چمن ها به سبك شيرازي ها تناول نموديم(جايتان خالي).شب هنگام به سوي منزل دوست گرامي جناب شاهين خان عزيمت نموديم كه البته بر خلاف معمول شام كتلت نبود و خورشت قيمه به همراه برنج تهيه فرموده بودند.بعد از صرف شام با اينكه روبروي تلوزيون نشسته بوديم اما چشمانمان هيچ جا را نميديد پس بهتر آن ديديم كه لالا نمائيم پس خوابيديم. □ نوشته شده در ساعت 3:53 AM توسط باربد May 18, 2002
● آقا بلاخره يه دونه کامپيوتر فارسی دار پيدا کردم.
آقا از روزی که اومدم اينجا يه لحظه هم بيکار نبودم و همش دارم يا ميخورم يا می گردم. وحيد صاحب وبلاگ والاايران هم هنوز نتونستم ببینم که اميدوارم بتونم ببينمش □ نوشته شده در ساعت 5:51 AM توسط باربد
● agha alan omadam ye cafenet behesham goftam farsi dari ya na goft daram hala ke daram minevisam migeh faghat on pc baghali farsi ddare ke kasi dare ebahash kar mikoneh be har hal montazere safarnameh mosavare tehran bashid.
........................................................................................□ نوشته شده در ساعت 2:04 AM توسط باربد May 15, 2002
● واى چقدر دلم مىخواست مىتونستم بيشتر تهران بمونم و برنامه اركستر سمفونيك تهران رو ببينم.راستى گروه اوهام هم كنسرت دارن كه دلم مىخواست اون رو هم ببينم.
........................................................................................□ نوشته شده در ساعت 3:26 AM توسط باربد May 11, 2002
● آقا سه شنبه یا چهارشنبه این هفته دارم میرم تهران خلاصه اگر کسی دلش می خواد یه بلاگ نویس رو به شام یا نهار دعوت کنه زود تصمیمشو بگیره البته من کم توقع هستم، بستنی هم قبوله
□ نوشته شده در ساعت 11:38 AM توسط باربد
● عجب کیفی داره پایان نامه آبجی جون رو باز کنی ببینی اولش نوشته باشه تقدیم به برادرم به خاطر تمام همراهی هایش
□ نوشته شده در ساعت 11:36 AM توسط باربد
● سه شنبه گذشته داشتم از کارگاه می اومدم که رسیدم به گویم (goyom)که حومه شیراز حساب میشه،آقا چشمتون روز بد نبینه دیدم وسط خیابون پر شده از سنگ و بوی لاستیک سوخته میادبعد هم چند نفر ریختن جلو ماشین که اقا جلو نرو و گرنه ماشینت داغون میشه آقا ما رو میگی گفتم الان هست که جیبامون و خالی کنن و خودمون رو لخت، خلاصه یه آشنا پیدا کردیم و پرس و جو که چه خبر شده که اونم فقط یه راه بهم نشون داد که در برم، ما هم زود سر و ته کردیم و از تو باغ و مزرعه میان بر زدیم از اون طرف که در اومدم دیدم آقا جاده پر شده از نیرو یگان ویژه و تمام راه ها رو بستن
اینطور که بعد فهمیدم جریان از این قرار بوده که راه و ترابری می خواسته چند تا خونه رو که در حریم جاده بوده خراب کنه ولی اهالی غیور چون فهمیدن اگر خونه ها خراب بشه زمین هاشون با افت قیمت شدیدی مواجه میشه پس به مقابله برخاستن و با سنگ و چوب و چماق ریختن تو خیابون البته تا عصر غائله تمام شد ولی چند روز هست که تو شیراز حسابی ماشین ها رو تفتیش میکنن و اوضاع یه جورایی قاطیه.حیف چند تا عکس هم گرفتم که البته همشون خراب شد چون همشون رو هول هولکی گرفته بودم. □ نوشته شده در ساعت 11:35 AM توسط باربد
● آقا مدتی هست که کم می نویسم اونم به خاطر گرفتاری زیاد،الان هم که می نویسم به خاطر اینه که تمرین موسیقی مون تعطیل شده.
........................................................................................□ نوشته شده در ساعت 5:59 AM توسط باربد May 09, 2002 ........................................................................................ May 07, 2002
● آقا به نظر من( والبته بابام) هيچ كس تا حالا نتونسته مثل پرويز صياد روى ديگر روستائيان غيور رو به تصوير بكشه.
□ نوشته شده در ساعت 9:04 AM توسط باربد
● چند روز پيش كه داشتم مىاومدم كارگاه تو راه عشاير رو ديدم وداشتم فكر مىكردم چه جورى هست كه با اينكه در قديم تعصب حافظان دين خيلى بيشتر بوده و حرفشون هم بيشتر خريدار داشته نتونستن كارى كنن كه زنان عشاير حجاب اسلامى رو كاملا رعايت كنند و حتى مجبور شدن كه فتوا بدن اگر سيستم زندگيشون اينه اشكال نداره كه حجاب رو رعايت نكنن.
........................................................................................حالا به نظر من علت چيه،اينه كه آقا در اون زمان چون دسترسى نداشتن به اين مردم و اگر هم مىخواستن فشار بيارن بهشون اونا سر به شورش مىگذاشتن و سر به كوه و بيابون مىذاشتن و اين كار واسه حكومت مركزى هزينه داشت.يعنى اون زمان يك راهى براى مقابله با تندروى آخوند ها داشتن.اما حالا چى؟هم زمان با مدنيت(مدنيت امروزين) به ما راه هاى مقابله با تصميماتى كه از بالا به ما ديكته ميشه رو ياد ندادن(مانند اعتصاب،شكايت به دادگاه،تشكيل اتحاديه هاى صنفى قوى) □ نوشته شده در ساعت 9:02 AM توسط باربد May 06, 2002
● يه مورد جالب از اعتياد به اينترنت و اثرات روانى اون رو خودم بهتون بگم، اون مدتى كه دائما dc ميشدم انقدر رو من تاثير گذاشته بود كه حتى وقتى با تلفن صحبت مىكردم دلهره اين رو داشتم كه الان قطع ميشم.
□ نوشته شده در ساعت 5:40 AM توسط باربد
● آقا جديدا از يه جايى اشتراك اينترنت گرفتم كه سرويس دهى خوبى داره اما يه اشكال داره اونم اينه كه هر صفحه اى رو كه مىخوام بيارم كنم تا صفحه به روزشده رو بياره، خلاصه اينم روزگار ماست در عصر اينترنت(از جاى ديگه هم كه اشتراك نميتونم بگيرم refreshبايد
........................................................................................چون دايم قطع ميشم) □ نوشته شده در ساعت 5:37 AM توسط باربد May 03, 2002
● آمار غيبت هامان بسي بسيار بالا رفته و از اين بابت ناراحتيم.هر چند كه مشغول به امر خداپسندانه ضد عفوني و اقدامات بهداشتي براي ماهيان گرامي ميباشم اما دلم اينجسات هنوز كاشونه اينجاست هنوز.
□ نوشته شده در ساعت 12:39 PM توسط باربد
● با عرض پوزش در نوشته هفته قبل چند تا عكس و لينك كار نمي كرد كه درستشون كردم
........................................................................................□ نوشته شده در ساعت 12:38 PM توسط باربد May 02, 2002
● آقا يكي از شرايط فيلسوف شدن اينه كه تنها باشي اون وقت هست كه هي فكر ميزنه به كله مبارك و هي افاضات ميكني.مثلا من تو اين يك هفته همش به اين فكر بودم كه آقا جان چرا با توجه به اينكه قاره آمريكا و اقيانوسيه از بر قديم كاملا جدا بوده و هيچ ارتباط فرهنگي و فكري با اينور نداشته در اونجا هيچ پيامبري ظهور نكرده.(لطفا اگر مي تونيد منو راهنمايي كنيد) خلاصه آقا حسابي دارم ملحد ميشم.
□ نوشته شده در ساعت 7:39 AM توسط باربد
● يه سر به اينجا بزنيد و ببينيد در همين كيش در سايه اسلام چه كار ها كه نميشه.يادتونه 2 يا 3 سال پيش يه كنگره با حضور حضرات معمم در كيش گرفتن براي بررسي راه هاي توسعه كيش با توجه به شريعت اون موقع هر چي فكر كردم نفهميدم آخه اينا چكاري واسه كيش ميتونن بكنن اما حالا معلومه كه چكار كردن.(حالا ما بدبختا مي خوايم يه سر ستون كه نشانه فرهنگي و تاريخي شهرمون رو تو يه ميدان( فلكه)بزنيم اقا نميدونيد چه قشقرقي به پا ميشه).
□ نوشته شده در ساعت 7:38 AM توسط باربد
● عرض كنم كه اگر مي خوايد صفحه منو به اون صورتي كه هست ببينيد اين فونت رو كه در گروه بلاگر ها گذاشتم در كامپيوترتون نصب كنيد
□ نوشته شده در ساعت 7:37 AM توسط باربد
● با عرض پوزش در نوشته هفته قبل چند تا عكس و لينك كار نمي كرد كه درستشون كردم.
□ نوشته شده در ساعت 1:56 AM توسط باربد
● آمار غيبت هامان بسي بسيار بالا رفته و از اين بابت ناراحتيم.هر چند كه مشغول به امر خداپسندانه ضد عفوني و اقدامات بهداشتي براي ماهيان گرامي ميباشم اما دلم اينجسات هنوز كاشونه اينجاست هنوز.
........................................................................................□ نوشته شده در ساعت 1:55 AM توسط باربد May 01, 2002
● آمار غيبت هامان بسي بسيار بالا رفته و از اين بابت ناراحتيم.هر چند كه مشغول به امر خداپسندانه ضد عفوني و اقدامات بهداشتي براي ماهيان گرامي ميباشم اما دلم اينجسات هنوز كاشونه اينجاست هنوز.
□ نوشته شده در ساعت 8:55 PM توسط باربد
● آمار غيبت هامان بسي بسيار بالا رفته و از اين بابت ناراحتيم.هر چند كه مشغول به امر خداپسندانه ضد عفوني و اقدامات بهداشتي براي ماهيان گرامي ميباشم اما دلم اينجسات هنوز كاشونه اينجاست هنوز
□ نوشته شده در ساعت 2:59 AM توسط باربد
● آمار غيبت هامان بسي بسيار بالا رفته و از اين بابت ناراحتيم.هر چند كه مشغول به امر خداپسندانه ضد عفوني و اقدامات بهداشتي براي ماهيان گرامي ميباشم اما دلم اينجسات هنوز كاشونه اينجاست هنوز.
........................................................................................□ نوشته شده در ساعت 2:57 AM توسط باربد
|