جريان زندگى من



May 11, 2002

● سه شنبه گذشته داشتم از کارگاه می اومدم که رسیدم به گویم (goyom)که حومه شیراز حساب میشه،آقا چشمتون روز بد نبینه دیدم وسط خیابون پر شده از سنگ و بوی لاستیک سوخته میادبعد هم چند نفر ریختن جلو ماشین که اقا جلو نرو و گرنه ماشینت داغون میشه آقا ما رو میگی گفتم الان هست که جیبامون و خالی کنن و خودمون رو لخت، خلاصه یه آشنا پیدا کردیم و پرس و جو که چه خبر شده که اونم فقط یه راه بهم نشون داد که در برم، ما هم زود سر و ته کردیم و از تو باغ و مزرعه میان بر زدیم از اون طرف که در اومدم دیدم آقا جاده پر شده از نیرو یگان ویژه و تمام راه ها رو بستن
اینطور که بعد فهمیدم جریان از این قرار بوده که راه و ترابری می خواسته چند تا خونه رو که در حریم جاده بوده خراب کنه ولی اهالی غیور چون فهمیدن اگر خونه ها خراب بشه زمین هاشون با افت قیمت شدیدی مواجه میشه پس به مقابله برخاستن و با سنگ و چوب و چماق ریختن تو خیابون البته تا عصر غائله تمام شد ولی چند روز هست که تو شیراز حسابی ماشین ها رو تفتیش میکنن و اوضاع یه جورایی قاطیه.حیف چند تا عکس هم گرفتم که البته همشون خراب شد چون همشون رو هول هولکی گرفته بودم.


                               

........................................................................................