جريان زندگى من



December 15, 2003

● مادر عزيزم حالا تازه ميفهمم احساست رو وقتي كه هي شما تميز ميكردي و ما كثيف ميكرديم و يا مثلا ميگفتين اين كفشهاتون رو تو جا كفشي بزارين يا اين وسايلتون رو ولو نكنيد تو هال
آره مادر ميفهمم چي ميكشيدي فقط نميدونم دلت هم ميخواست ما رو خفه كني يا نه؟

                               

........................................................................................