| |
جريان زندگى من |
June 09, 2003
● يه ساعت هايي هست كه دلت نمي خواد تموم بشن.دلت ميخواد همينطوري خوش باشي و باشي و باشي و باشي.
........................................................................................مثلا يه همچين جايي نشستي اونم پيش يكي كه فكر ميكني باهاش ميتوني راحت باشي، يكي كه موسيقي درونش حداكثر دو سه نت بيشتر به نظرت باهات فرق نداره بعد ميفهمي چي ميگم. □ نوشته شده در ساعت 11:39 PM توسط باربد
|