جريان زندگى من



June 21, 2003

● -خدايا به اين ميتي كمك كن.(نميدونم چرا ولي كمك كن)
-خدايا اين دايي جون ما خيلي داره در حقم لطف ميكنه يه كاري كن بتونم از خجالتش در بيام.
-پروردگار يكتا، عاشق خجالتي و فراموشكار ديدي تا حالا؟ يكيش من! اينا رو ميدونيا ولي واسه دل خودم ميگم: وقتي تو تنهايي به يادت ميافتم هميشه چشمام تر ميشه، خدا جون نميدوني چقدر دوستت دارم به خودت قسم.
-..................

                               

........................................................................................