جريان زندگى من



May 10, 2003

● جاتون خالي ديشب اين كازن ما يعني آقا كورش گل و بلبل به تير غيب گرفتار شد و در دم كشته شد.البته تير غيبش از نوع تير تيركمون ها بود كه اين فرشته كوچولو ها كه يه قلب هم تو دستشون هست و تير رو ميزنن صاف تو قبل ادم بود و كشته شدنش هم به خاطر اين بود كه از عشق فروغ خانم داشت جون ميداد ديشب.راحتتون كنم يعني ديشب چشن نامزدياين دو تا بود.
آقا جاتون خالي خيلي به ما خوش گذشت اينقده رقصيدم كه آخر شب نوك انگشتهاي پام مثل اينكه قلبم افتاده باشه توشون ميزد همينجوري. اينقده هم خوشتيپ كرده يودن همه كه نگو خلاصه ما تا تونستيم خورديم و زديم و رقصيديم و عكس گرفتيم اينقده كه نگو.
نكات مراسم نامزدي:
- يه نفر نيست بگه بابا سبد گل كه ميخرين واسه هديه بردن اسمش سبد گل هست نه گلدون گل دستم افتاد از بس اين گلي كه برده بوديم سنگين بود(اين آمريكايي ها به خدا سليقشو اينقده كجه كه خدا ميدونه)
- موقع شام خوب نيست آدم از سرجاش بلند بشه وگر نه مثل من نه قاشق واسش ميمونه و نه اينكه از اون جوجه خوشمزه ها گيرش مياد.
- آبجي(آبجي خودم نه ها)آخه تو كه ظرفيت نداري چرا مشروب ميخوري كه حواست سرجاش نباشه و ما كه باهات ميرقصيم خلاصه كلي ضايع مون كني و حركات .... دربياري تازشم چرا خونتون كاناداست.
- خوشتيپي ذاتي هم دردسريه.

                               

........................................................................................