جريان زندگى من



January 21, 2003

● آقا تو اين نزديكي ما يعني دقيقا اونور كوچه ما و اونور خيابونمون يه مجموعه فروشگاه هست كه امروز با اجازتون تو دو سوم از اونها درخواست كار گذاشتم حالا بايد بشينيم ببينيم كي بهمون زنگ ميزنن كه آقا بيا اينجا ميخوايم ازت كار بكشيم.اگر دست خودم بود حتما ميرفتم تو همين كتابفروشي بارنز اند نوبلز تو قسمت كافه تريا آخه نميدونيد چقدر محيطش آرومه و چقدر هم بوي خوبي داره يا شايدم ميرفتم تو اون كفش فروشيه كه بيشتر كاركنانش روس هستن(به نظر مياد روس باشن) البته از وقتي ديدم تو دست اون صندوق دارش كه اول باهاش چاق سلامتي كردم انگشتر هست اون شوق اوليه ام رو از دست دادم.
                               

........................................................................................