| |
جريان زندگى من |
November 20, 2002
● خيلي از آدماي اطرافم دلم گرفته.
........................................................................................از اوني كه زبون روزه رشوه ميگيره. از اوني كه زبون روزه پشت سر يكي ديگه حرف ميزنه از اوني كه فكر ميكنه همه مثل خودش خرن از اوني كه فكر ميكنه چون خودش سرش تو برفه بقيه نمي بيننش از اوني كه فقط به خاطر اينكه اون چيزي كه دلش مي خواد بشنوه حاضره دروغ بشنوه از اوني كه شديد فكر ميكنه داره فكر ميكنه ولي كاشكي ميرفت هندونه ميكاشت از اوني كه............................ از ديو و دد ملولم و انسانم....................... □ نوشته شده در ساعت 1:06 PM توسط باربد
|