جريان زندگى من



November 09, 2002

● هر يكي از اين اتفاقايي كه تو مملكت ما مي افته جاي ديگه اتفاق مي افتاد واسه يه آشوب و يه مدت لرزيدن حداقل پايه هاي يك وزارت خانه بس بود.مثلا همين گوشت هاي آلوده و يا اين جريان سرم هاي حيواني كه در بيمارستان ها توزيع شده و يا مورد هاي ذيگه اي كه به رسانه ها كشيده نميشه.هر چنذ كه مردم ما يه مدت هست ديگه سرشون تو لاك خودشون هست و يه جورايي شديد بي تفاوت شدن به همه چيز.
ولي يه نكته هست كه به نظرم لازم هست كه بگم:اينكه به هر حال خيلي ها چه در خارج و چه در داخل كشور بدشون نمياد مملكت دچار هرج و مرج اجتماعي بشه چون به هر حال منافعشون اينجوري تامين ميشه و اين رو هم در نظر بگيريد كه يه همچين كارهايي مثل وارد كردن اين همه گوشت آلوده و يا راه يابي سرم حيواني كه فقط در شبكه دامپزشكي موجود هست به شبكه پزشكي كه اصلا هيچ ارتباط سازماني با هم ندارن احتياج به يه پشتوانه بزرگ مالي و دست داشتن در سازمانهاي مختلف داره و يه كمي بو داره.

                               

........................................................................................