جريان زندگى من



October 25, 2002

● باز هم صبح كوه چمران مثل همون موقع ها،جمعه.باز هم همون جمع صميمي خودمون بدون گير يا حتي بدون اينكه يكي با يكي ديگه كنتاكت داشته باشه.باز هم خنده و روده بر شدن.باز هم بدون صبحانه اي كه من واسش دلم ضعف ميره.بازم شلوار نداشته من و پوشيدن همون پارهه.
راستي خانم منشي اونجايي كه من ازش اكونت ميگيرم كاشكي تو هم وبلاگ مي نوشتي.

                               

........................................................................................