| |
جريان زندگى من |
September 28, 2002
● آقا......من.....تهران.......دارم...از دست ميرم...............آي خف.. شد.........بييييبببب
........................................................................................ولي الان در محظر دوستان دارم حال مي كنم. هر چي هم در مورد تهران گفتم چاخان بود. اينجا حواهاش خيلي خوبن......................... (اينا رو من ننوشتما) □ نوشته شده در ساعت 1:07 PM توسط باربد
|