جريان زندگى من



March 24, 2002

● سال نو اونم در دامان طبيعت در كارگاه اونم با خانواده محترم خيلى لذت بخش بود مخصوصا اينكه اونجا تا ساعت 9 راحت بخوابى.(آخه من معمولا خيلى كه بخوابم ديگه ساعت هفت،هفت ونيم بيدار ميشم)از قبل سال تحويل بگم كه تا 10 دقيقه قبل از سال تحويل داشتم مامان اينها رو ميرسوندم كارگاه و خلاصه نزديك بود سال تحويل رو توى ماشين باشيم.خدا رو شكر اونجا وسايل سمعىبصرى (علمك شيطان)در حد مكفى موجود هست و مجبور نبوديم به اراجيف وطنى گوش بديم منم كه مثل نديد بديدها همش در حال كانال عوض كردن بودم.(امروز بهم ثابت شد هنوز با كلاس نشدم آخه بعد از مدت ها تو خونه رو زمين غذا خوردم و ديدم چقدر بهم بيشتر چسبيد و چه اشتهايى بهم زده بودم)
                               

........................................................................................