جريان زندگى من



January 14, 2002

● آقا عجب سيلى اومد،حسابى ر زد به قيافه شهر.پايين شهر كه حسابى همه جاشو آب گرفته وهنوز دارن آب از تو خونه ها در ميارن ،اصلا اونروز ارتباط اينور رودخونه با اون طرف قطع شده بود توى مزرعه ما هم كه ديگه نپرس آقا اصلا ماهى ها توى گل شنا ميكردن،كاش دوربينو برده بودم و عكسه خودمو ميگرفتم،پاچه ها تا بالاى زانو بالا توي هواى سرد زديم به آب فقط شانس آوردم كه آب ما رو نبرد.
تا امروز كه 3 روز از بارون ميگذره هنوز توى شهر دارن شل جمع ميكنن چند تا عكس هم گرفتم كه ببينيد حيف كه روز بارونى من شيراز نبودم وگر نه عكسايه با حالى ميشد گرفت.

                               

........................................................................................